برای بسیاری از مهاجران، در حالی که زندگی جدید خود را دنبال می کنند، سلامت روان نادیده گرفته می شود

خبر

نیمه راه به خانه: داستان های مهاجرت، یک مجموعه پنج قسمتی، از 24 آوریل در صبح ویندزور آغاز شد. برنامه گوش دادن به CBC ما را تنظیم کنید یا با 97.5 FM پخش کنید. همچنین روز شنبه برای این رویداد در شعبه بودیمیر کتابخانه عمومی ویندزور خواهیم بود ایجاد فضا.

وقتی در دسامبر 2019 به همراه خانواده‌اش از بریتانیا به ویندزور نقل مکان کرد، سلمان گل مشتاق بود که با یک شغل جدید و خانه جدید شروع کند.

پدر پنج فرزند منتظر مجوز کار خود بود که سه ماه بعد COVID-19 شیوع یافت. قرنطینه های همه گیر او را مجبور کرد 15 ماه دیگر صبر کند.

گل، راننده کامیونی که مالک شرکت تدارکات حمل و نقل خود در انگلستان بود، گفت: “می توانید تصور کنید که من نگران قبوض و آینده خود در کانادا بودم.”

او گفت: “این شروع به ایجاد عناصری از مسائل بهداشت روانی کرد.” چیزهایی مانند افسردگی خفیف و اضطراب که در نتیجه حمله پانیک به اوج خود می رسد.

در قسمت پنجم CBC Windsor’s نیمه راه به خانهما با گل و ریحام السعدی، مددکار اجتماعی و مدرس دانشگاه ویندزور که در سال 2001 زمانی که او و خانواده اش از عربستان سعودی مهاجرت کردند نوجوان بود صحبت کردیم.

نیمه راه به خانه تجربیات مهاجران در ویندزور-اسکس را برجسته می کند. طبق آمار کانادا، از هر پنج نفری که در این منطقه زندگی می‌کنند، یک نفر به عنوان تازه‌وارد وارد این منطقه شده‌اند، به این معنی که ویندزور اسکس یازدهمین جمعیت مهاجر در کشور است.

در خلال گفتگو در شعبه جان مویر کتابخانه عمومی ویندزور، السعدی و گل در مورد مبارزات شخصی خود و تأثیر مهاجرت بر سلامت روان آنها صحبت کردند.

“برای من ترسناک و ترسناک بود”

السعدی که فلسطینی است ماه ها قبل از حملات برج های دوقلو در نیویورک به کانادا مهاجرت کرد. او در ۱۴ سالگی احساس می‌کرد که او و خانواده‌اش به‌عنوان عرب‌هایی که در کانادا پس از ۱۱ سپتامبر زندگی می‌کنند، تحت مظنون و زیر نظر هستند.

او به یاد می آورد: «من مجبور شدم با کلیشه ها و تصاویر متعدد مبارزه کنم. “این برای من ترسناک و ترسناک بود.”

السعدی یادآور شد، اما زمان کمی برای پرداختن به سلامت روان وجود داشت. تمام خانواده او سخت تلاش کردند تا اینجا ثبات پیدا کنند، به خصوص پس از اینکه تجارت پمپ بنزین پدرش در رکود اقتصادی سال 2008 آسیب دید.

السعدی گفت: “به عنوان یک تازه وارد، همیشه این رویکرد ذهنیت بقا وجود دارد … که شما باید یک وظیفه اساسی را انجام دهید، که نه تنها از خودتان بلکه از خانواده خود نیز حمایت کنید.”

آیا جامعه من می‌داند؟

السعدی گفت که برخی از مهاجران از صحبت در مورد روزهای اولیه زندگی خود در اینجا اجتناب می کنند – خاطرات بسیار دردناک هستند.

برخی احساس می‌کنند که ننگی در مورد جستجوی حمایت سلامت روان وجود دارد. آنها نگرانند: “آیا جامعه من می داند؟”

اما السعدی و گل گفتند که می‌خواهند داستان‌های اسکان خود را به اشتراک بگذارند – حتی داستان‌های سخت – تا به سایر مهاجران که روزهای سختی را پشت سر می‌گذارند نشان دهند که افرادی هستند که با آنها ارتباط برقرار می‌کنند. که لازم نیست در سکوت رنج بکشید.

السعدی، که گفت تجربه خودش الهام بخش او برای تبدیل شدن به یک مددکار اجتماعی است، گفت: “هر چه با آن روبرو شدم، نمی خواهم شخص دیگری با آن روبرو شود.” “چیزی که من واقعاً از آن سپاسگزارم این است که در میان همه این طوفان های متعدد، فرصتی وجود دارد.

من احساس می کنم بسیار خوش شانس و سپاسگزارم، اما همچنین احساس می کنم که به اندازه کافی مشارکت می کنم.

تماشا | امان قوانمه، سلمان گل و ریحام السعدی در گفتگو درباره سلامت روان:

اولویت دادن به سلامت روان در عین ایجاد تعادل بین ذهنیت بقا به عنوان یک تازه وارد

سلمان گل و ریحام السعدی تجربیات و توصیه های خود را به تازه واردانی که مشکلات سلامت روانی دارند را شرح می دهند.

ارتباط با دیگران “چیز زیبا” است

رزان بارقونی، مشاور سلامت روان مستقر در ویندزور که در کار با مهاجران و پناهندگان متخصص است، گفت: «اغلب، مهاجران به دنبال امنیت و ثباتی هستند که احساس می‌کردند در کشور خود فاقد آن است.

آنها ممکن است در راهیابی بهزیستی روانی و روند بهبودی خود با مشکل مواجه شوند، زیرا زمانی که در شرایط وخیم‌تری قرار داشتند این هرگز در اولویت نبود.»

بارقونی که با او کار کرده است Nisa Homes Windsor و مرکز بهداشت اجتماعی ویندزور-اسکس-لیمینگتون، “نگاه آرامش بخش” مهاجران را پس از صحبت با یک مشاور به یاد می آورد.

بارقونی گفت: «شاهدش چیز زیبایی بود. “تجربه انسانی بسیار خام و جهانی که می‌خواهد با هم ارتباط برقرار کند و احساس درک کند، مهم نیست که از چه طبقه‌ای از زندگی هستید.”

دسترسی به خدمات سلامت روان کمک می کند

اندکی قبل از اینکه خانواده‌اش تصمیم به مهاجرت به کانادا بگیرند، پدر گل در بریتانیا درگذشت. او فکر می کرد این حرکت کمک می کند. او انتظار نداشت اینقدر زمان برای فکر کردن داشته باشد.

گل گفت: «وقتی کار نمی‌کنید و در بلاتکلیفی هستید… اگر اجازه دهید افکارتان بر شما تأثیر بگذارد، منفجر خواهید شد. “و این داشت اتفاق می افتاد.”

او سرانجام به دنبال خدمات بهداشت روانی رفت. کمک کردند.

سپس مجوز کار او رسید و او می‌توانست دوباره به رانندگی با کامیون بازگردد. و این نیز کمک کرد.

“چیزی که من از [immigration] تجربه… این است که همه چیز یک فرآیند است.» او گفت: «به محض اینکه تغییر درون خود را پذیرفتید، بهتر خواهید بود.»